دومین شهید حادثه تروریستی حرم شاهچراغ(ع) چه کسی بود؟
تاریخ انتشار: ۲۴ مرداد ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۸۴۷۰۷۱۰
شهید محمد جهانگیری دومین شهید حادثه تروریستی ۲۲ مرداد از مدافعین حرم مطهر حضرت شاهچراغ (ع) و یکی از فعالین گروههای جهادی خدمت رسانی در نقاط محروم استان فارس بود.
شهید محمد جهانگیری متولد ۲ بهمن سال ۱۳۷۶ شهرستان مرودشت بود. پدرش کارمند کارخانه آزمایش بود. وی از کودکی به مسجد و نماز جماعت علاقمند شد و همین موضوع موجب شد در نوجوانی و جوانی به عنوان یکی از فعالین فرهنگی پایگاه حمزه سیدالشهدای مسجد امام رضا (ع) شهرستان مرودشت شناخته و معرفی شود.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
فعالیت وی در هیئات مذهبی و خدمت در مراسم عزاداری امام حسین (ع) فقط مختص شهرستان مرودشت نبود چرا که محمد جهانگیری در سالهای گذشته یکی از فعالین و چهرههای نام آشنای موکبهای باب الحوائج و شهید جابر شهرستان مرودشت در مسیر پیاده روی اربعین بود و هر آنچه در توان داشت در مسیر عشق به سرور شهیدان امام حسین (ع) در طبق اخلاص گذاشته بود.
وی در دانشگاه نیز در رشته کاردانی عمران و کارشناسی حسابداری تحصیل کرد. آشنایی و فعالیت او در کارهای عمرانی و فنی باعث شد خیلی زود جذب گروههای جهادی خدمت رسانی به محرومین جامعه شود و در نقاط کم برخوردار شهر یا روستا از جوشکاری گرفته تا هر خدمتی که میتوانست انجام میداد.
سال ۱۳۹۹ ازدواج کرد و مدتی بعد در گردان امام علی (ع) مشغول به خدمت شد. خدمت به اهل بیت (علیهم السلام) و حرم مطهر حضرت شاهچراغ (ع) یکی از بزرگترین افتخارات او در زندگی بود و ۲۲ مرداد نیز در راه دفاع از حریم حرم مطهر حضرت شاهچراغ (ع) توسط دشمن تکفیری به شهادت رسید و برای همیشه نامش در تاریخ جاودانه شد.
منبع: فارس
باشگاه خبرنگاران جوان وبگردی وبگردیمنبع: باشگاه خبرنگاران
کلیدواژه: شهید شاهچراغ شهرستان مرودشت
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.yjc.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «باشگاه خبرنگاران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۸۴۷۰۷۱۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
روایت سیمین دانشور از دیدار با امام خمینی(ره)
به گزارش «تابناک» به نقل از جماران، هشتم اردیبهشت ماه سال ۱۳۰۰ بود که دختری در خانوادهای از اهالی شیراز به دنیا آمد که اسمش را سیمین گذاشتند. او سالها بعد شد یک نویسنده کاردرست که رمانی به نام سووشون از زیر چکاچک قلمش بیرون آمد. رمانی که به هفده زبان زنده دنیا ترجمه شده و یکی از پرفروشترین آثار ادبیات داستانی ایران است. سیمین دانشور به همسری جلال آل احمد در آمد. او در نخستین انتخابات که در فروردین سال ۴۷ انجام شد ریاست کانون نویسندگان ایران را عهده دار شد. امروز سالروز ولادت این بانوی ادیب ایرانی ما را بر آن داشت تا به خاطرهای از او با امام خمینی (س) بپردازیم. سیمین دانشور در همان اوایل انقلاب به همراه جمعی از اعضای کانون نویسندگان ایران خدمت امام رسیدند. در این دیدار بسیار تحت تاثیر محبت و لطف امام قرار میگیرد. خودش گفته است:
«وقتی امام را دیدم، تحتتأثیر او قرار گرفتم. آنقدر که این پیرمرد باشکوه، آرام و لطیف بود نمیتوانستم در برابر اشتیاقی که پیدا کردم مقاومتی کنم. خم شدم و عبای ایشان را بوسیدم.» (۱)
مرحوم شمس آل احمد نیز در خاطره دیگری از این دیدار سیمین چنین روایت کرده است:
با اوج گیری انقلاب اسلامی آقای خمینی به ایران آمدند. من در آن ایام مریض بودم و در خانه و بیمارستان بستری. امام در مدرسه (علوی) ساکن شدند. من اخبارش را از روزنامه و رادیو و تلویزیون پیگیری میکردم. تشنگی و شوق مردم برای دیدن ایشان وصف ناپذیر بود. من هم خیلی شایق بودم. در آن زمان گروهی از اعضای کانون نویسندگان ایران - که من در اول انقلاب با دیدن مسائلی از آن استعفا کرده بودم به خدمت آقا رفتند که خبرش در مطبوعات منعکس شد. در آن جلسه امام به خانم سیمین دانشور عنایت کرده چند کلمه هم با ایشان صحبت مینمایند. در آن روزها به آنهایی که خدمت امام رفتند حسودیم میشد و خانم دانشور هم به من پز میداد که من رفتم امام را دیدم و شما ندیدید! (۲)
مرحوم شیخ مصطفی رهنما، تنها عضو روحانی کانون نویسندگان از آن دیدار تاریخی نقل میکند: «.. در این دیدار خانم سیمین دانشور در حال بالا رفتن ار پلهها به من گفت: آقای رهنما من چادر سرم نیست، امام ناراحت نشود. من گفتم: نه همین روسری را که مقداری جلو بیاوری تا موی سرتان پوشیده باشد کافی است.»
۱. پناهیفرد، سیمین دانشور در آیینهٔ آثارش.
۲. این بخش از مطلبی که پیش از این در سایت جماران منتشر شده بود، استخراج شده است.